امید زندگانی: برای حضور فعال در سینما باید عضو مافیا بود
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۶۶۸۱۱
افرادی را داریم که پدر و پسر در بازار آهن کار میکنند اما بازیگر هم هستند، فردی را داریم که دلال است اما بازیگری هم میکند، این ها قبل از این که وارد سینما شوند شغل دیگری داشتهاند.
به گزارش مشرق، امید زندگانی بازیگر، سینما، تئاتر و تلویزیون در خصوص فعالیتهای اخیر خود گفت: مشغول به فراهم سازی مقدمات یک تئاتر هستیم که که قرار است برای خرداد ماه آماده شود و در سالن پالیز پردیس تئاتر شهرزاد به روی صحنه خواهد رفت، من در این کار بازیگر و مشاور تهیه کننده هستم، این نمایش به نام شیش و بش به نویسندگی محمد چرم شیر و کارگردانی قلیچ خانی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: یک آلبوم موسیقی هم در دست دارم که به امید خدا در بهار سال آینده عرضه میشود، آهنگسازی و خوانندگی این آلبوم به عهده بنده است و تنظیم آن را دوستان دیگر انجام داده اند؛ از کار تصویر متأسفانه خبری نیست، تلویزیون خیلی با من موافق نیست تا ببینیم که در سال آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
بیشتر بخوانید:
صحبتهای آنا نعمتی درباره مافیا در سینمامافیا در سینما از قدیم وجود داشته است
این بازیگر کشورمان اظهار داشت: مافیای سینما از قدیم بوده و ارتباطاتی که بازیگران با تهیه کنندگان و کارگردانان دارند، بیشتر قبل از شروع یک پروژه شکل گرفته است و چون من در هیچکدام از این مافیاها افتخار همکاری نداشتهام یا فراموش میشوم یا ترجیح میدهند آدمهایی که دم دست هستند را انتخاب کنند.
وی در ادامه بیان داشت: من بیش از ۳۰ سال است که فعالیت هنری انجام میدهم اما قدمت کار برای این فیلمسازان نیست، بیشتر دغدغههای شخصی تهیه کننده و کارگردان مد نظر است و تکنیک و توانایی را فراموش کرده اند، نهایتاً اگر بخواهند به توانایی توجه کنند به بحث گیشه میپردازند که کدام بازیگر جذابتر و پرفروشتر است، شاید این نگاه را به من ندارند و من هم نمیخواهم به آنها جسارت کنم، کار من در سینما از ۶، ۷ سینمایی بیشتر نبوده است و امیدوارم در سال آینده اتفاقهای خوبی بیافتد.
بیشتر بخوانید:
سه برادر، سالهاست نخ اسکار و جشنوارهها را در دست دارند!برادرم ارتباطات بهتری نسبت به من دارد
زندگانی اذعان داشت: برادر من (امین زندگانی) ارتباطات بهتری دارد و همین ۵ سالی که از من کوچکتر است باعث شده که من جزو بازیگرانی قرار بگیرم که نه میتوانند نقش یک جوان را به من بدهند و نه نقش یک فرد پیر را؛ معمولاً فیلمنامههایی که نوشته میشوند یا حول محور خانواده اند که برای افراد بزرگسال است و یا حول محور قصههای عاشقانه اند که به یک نسل جوانتر نیاز دارد؛ هنرپیشههای قدیمی هم شرایطشان به این گونه است که در کارشان یک موقعیت خواب دارند، در موقعیت خواب که قرار میگیرند چندسالی به دور از کار قار میگیرند، مانند پرویز پرستویی که ۷، ۸ سال مجبور شد به دور از سینما باشد.
خانه از پای بست ویران است
وی در ادامه افزود: خانه از پای بست ویران است، در هر جا که بعد اقتصادی مطرح باشد مانند سینما، این بخش معمولاً باندبازیها و ارتباطات حاکم بر ضوابط است؛ سالیانه فارغ التحصیلان زیادی از رشته بازیگری داریم ولی ۹۰ درصد از آنها سرکار نمیروند، چون بیشتر سعی میشود از بازیگرانی انتخاب شود که در فیلم سرمایه گذاری کنند و بودجه را تأمین کنند؛ یعنی پول میدهند و نقش می خرند؛ اما در بعد حرفهای این مافیا زمانی شکسته میشود که قانونی تصویب شود که اولویت در انتخاب بازیگر با یک نظارت کلان، بر این باشد که کسوت کار و تحصیلات در اولیت باشد و اگر برای یک نقشی مناسب نبود با یک دلیل قابل دفاع کنار گذاشته شود؛ چون این گلوگاه در سینما مانند یک قیف برعکس عمل میکند یک نهاد مانند خانه سینما نمیتواند به تنهایی به آن عمل کند، باید از وزارت ارشاد این سیستم تغییر کند و یک قاعده و قوانینی بگذارند که امنیت مالی و کاری بازیگرانی که پیشکسوت هستند و مردم آنها را دوست دارند تأمین شود.
بازیگران را براساس چشم و ابرو انتخاب میکنند
امید زندگانی خاطرنشان کرد: من اگر خودم تهیه کننده و کارگردان باشم براساس فیلمنامه و نقش بازیگر انتخاب میکنم، همینطور در نظر میگیرم که میخواهم فیلم هنری یا برای گیشه بسازم، ما در طول سال گذشته چند فیلم هنری داشتهایم که به گیشه توجه نداشتهاند و در فیلمشان از بازیگری استفاده کرده باشند که فقط چشم و ابرو نداشته باشد؟ در این آمار متوجه خواهید شد که متأسفانه گیشه حرف اصلی را میزند، برای گیشه به سراغ هنرپیشههایی میروند که بیشتر در سینما دیده شده اند و جذابیتهای ظاهری برای یک قشری از جامعه را دارند؛ باید جلوی این اتفاق گرفته شود، من اگر بخواهم فیلم گیشهای بسازم باید حافظ منافع تهیه کننده باشم، یکی از پارامترهای تهیه کننده هم این است که برای حفظ گیشه از بازیگرانی استفاده شود که تا الان امتحان خودشان را برای گیشه پس داده اند؛ اما اگر فیلم هنری بسازم نگاه میکنم که چه هنرپیشه ای بر اساس نقشی که میخواهم بازی کند تأثیر گذاری بیشتری دارد، حتی ممکن است بروم و از خیابان یک نفر را انتخاب کنم و بعد از آن هنرپیشه شود.
محمدرضا گلزار نمیتواند نقش هامون را بازی کند
وی تشریح کرد: من فیلمهای برون گرایی که بیشتر براساس موقعیتهای طنز و روابط عاشقانه سطحی که به یک تراژدی کوچک اجتماعی نیز منجر میشود را هنری نمی دانم، مثال من برای فیلمهای هنری، آثار آلفرد هیچکاک است، حتی فیلمهای اسپلیبرگ هم به نظر من هنری نیستند؛ در سینمیا ما هم میتوان به فیلم هامون اثر داریوش مهرجویی اشاره کرد، نقش هامون را کسی غیر از خسرو شکیبایی نمیتوانست بازی کند، مثلاً محمدرضا گلزار نمیتواند این نقش را بازی کند، چون شرایط روحی و روانیای که شکیبایی در آن نقش ایجاد کرد را نمیتواند به وجود بیاورد زیرا آن را تجربه نکرده است.
اجتماع امروز ما درگیریهایی دارد که با انسانهای اولیه خیلی تفاوت ندارد
بازیگر سریال در قصهها زندگی میکنند اذعان داشت: در دانشکده بازیگری، بخشی به نام جامعه شناسی و روانشناسی داریم که باید آن را پاس کنیم، در این بخش شرایط روحی اجتماع را در نظر میگیریم؛ اجتماع امروز ما درگیریهایی دارد که با انسانهای اولیه خیلی تفاوت ندارد، فیلمهای مفهومی و معناگرا مخاطب خاص دارند، مخاطب عام پیدا نمیکنند؛ من می گویم که فیلم میتواند هم صنعت و هم هنر باشد، یعنی بین اینکه یک فیلم هنری و یا صنعتی بسازیم زمین تا آسمان فرق است، در فیلم صنعتی پول و اقتصاد حرف اول را میزند و در فیلم هنری به ذات هنر نگاه میشود؛ الان در جامعه ما اگر بخواهیم از فیلم پول در بیاوریم نمیتوانیم عوام را به سینما بکشانیم تا فیلم هنری ببینند.
اگر نتوانیم با فیلم هنری مخاطب عام را به سینما بکشانیم باید بمیریم
وی عنوان کرد: اگر نتوانیم با فیلم هنری مخاطب عام را به سینما بکشانیم باید برویم و بمیریم، مرگ یعنی چه؟ یک بخش از مرگ سکوت است؛ وقتی یک سری از هنرپیشههای قدیمی که مردم با آنها خاطره دارند را دیگر نمیبینیم و در سینما و تلویزیون هنرپیشههایی را میبینیم که نابازیگر هستند و با پول به این کار وارد شده اند، این یعنی مرگ معنای هنر و فیلم؛ البته من این را یک موج می دانم و ناامیدانه صحبت نمیکنم اما الان این موج رو به افول است و باید زمان بگذرد که شرایط اقتصادی و روحی جامعه بهتر شود و تهیه کننده که حرف اول را برای تولید فیلم میزند با اطمینان خاطر بیشتری به فیلمهای معناگرایانه فکر کند، ما میبینیم که در سطح کلان چقدر فیلمهای کمدی ساخته میشود و مردم به سینما میروند تا فقط بخندند؛ الان بیماری جامعه ما عدم خندیدن است.
من با ۳۰ سال سابقه نمیتوانم به تهیه کنندگان بگویم به من نقش بدهید
زندگانی بیان داشت: به نظر شما من بعد از ۳۰ سال سابقه و کار در بازیگری میتوانم به خودم اجازه دهم که به دفاتر تهیه کنندگان بروم و از آنها بخواهم که به من کار بدهند؟ هنرمندانی که مهجور واقع شده اند با هم اتحاد ندارند چون که هر کدام از آنها از طریقی به سینما وارد شده اند، یک عده تحصیل کرده اند، یک عده اتفاقی وارد این عرصه شده اند، یک عده از طریق آموزشگاه آمده اند؛ از لحاظ نگاه و عرق به هنر، این افراد متفاوت هستند؛ یک عده دو شغله هستند و یا بیشتر، یک عده دیگر فقط بازیگرند؛ آدمهایی داریم که کار اصلیاش چیز دیگری است و اصلاً برایش مهم نیست که بازی نکند.
فردی را داریم که دلال است اما بازیگری هم میکند
وی در ادامه گفت: من اصلاً در کار تجارت نبوده ام، یک سری از ورزشکاران مجوز یک شرکت رنت کار را به من هدیه دادند که ۳۰ میلیون تومان قیمت آن بود، بعد از ۳ یا ۴ سال که این مجوز بی استفاده مانده بود، من دوست داشتم که از تهران کوچ کنم و در کیش زندگی کنم، بعد که به آنجا رفتم یک شرکت رنت کار تأسیس کردم، در این شرکت کسی آمد و سرمایه گذار شد، چون من سرمایه میلیاردی نداشتم، این شرکت تأسیس شد، اما چون من شم تجارت نداشتم و فقط برای کار هنری ساخته شده بودم، به راحتی کلاه بر سرم گذاشتند و مهر شرکتم را جعل کردند و تازه آنجا فهمیدم که وقتی کسی چنین جرمی مرتکب میشود با پول میتواند آن را حل کند و من نتوانستم کاری بکنم و بعد مجوزم را با نصف قیمت فروختم و الان ۴ سال است که کاری نمیکنم؛ افرادی را داریم که پدر و پسر در بازار آهن کار میکنند اما بازیگر هم هستند، فردی را داریم که دلال است اما بازیگری هم میکند، اینها قبل از اینکه وارد سینما شوند شغل دیگری داشته اند.
بیشتر بخوانید:
روایت بازیگر سریال «ستایش» از مافیا در سینمای ایراناگر به من بگویند مدیر رستوران شوم، قبول میکنم
این بازیگر اظهار داشت: الان اگر به من پیشنهاد بدهند که برای فلان تبلیغات کار کنم یا مدیر یک رستوران شوم، این کار را انجام میدهم، چرا قبول میکنم؟ برای اینکه از لحاظ اقتصادی دچار مشکل هستم، برای اینکه شغل اصلی من که بازیگری است جوابگوی نیازهای مالی ام نیست؛ من از آن افراد ۲ شغله نیستم، خواستم شغل دیگری داشته باشم اما موفق نشدم.
امید زندگانی در پایان گفت: در حال حاضر به فیلمسازی فکر میکنم، میخواهم خودم هم سرمایه گذاری کنم چون مجاب کردن سرمایه گذار سخت است، یکی از دغدغههایم این است که در سال ۹۸ یک تله فیلم برای شبکه خانگی بسازم؛ از الان اعتراف میکنم که مجبورم فیلمی بسازم که هنری و گیشهای باشد، یعنی حرف دلم را در نظر بگیرم و با فرمی بسازم که سرمایه را برگرداند؛ متأسفانه یکی از ترازوهای قضاوت برای یک فیلم این است که آن فیلم از لحاظ اقتصادی شکست خورده و یا پیروز شده است.
منبع: مشرق
کلیدواژه: عید کجا برویم گام دوم انقلاب وعده های روحانی آلفرد هیچکاک امین زندگانی پرویز پرستویی تهران داریوش مهرجویی فیلم هامون فیلم هنری کیش مافیا در سینما محمدرضا گلزار وزارت ارشاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۶۶۸۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زور سرمایه به هنر نمیرسد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این بخشی از سخنان نایبرئیس هیئتمدیره نماوا درباره اهالی سینماست که در چند روز گذشته واکنشهای بسیاری در پی داشت. اظهاراتی که پس از واکنش تعدادی از اهالی سینما با پاسخ و عذرخواهی روابط عمومی این پلتفرم همراه بود. اما این پاسخ، جواب قانعکنندهای برای اهالی سینما نیست. در این میان واکنش گسترده صنوف خانه سینما به این اظهارنظر توجهبرانگیز شد و هرکدام در بیانیههایی جداگانه خواستار رسیدگی به این موضوع شدند و روابط عمومی خانه سینما هم اعلام کرد هیئترئیسه این نهاد، بررسی موضوع سخنان این پلتفرم را به شورای صیانت خانه سینمای ایران ارجاع داده و در این شورا، درباره آن تصمیمگیری خواهد شد. اما به همین بهانه با همایون اسعدیان، کارگردان و تهیهکننده سینما، نگاهی کلانتر به گسترش پلتفرمها داشتیم و میزان دغدغهمندی آنها در حوزه فرهنگ را واکاوی کردیم و در ادامه شرایط حضور هنرمندان در پلتفرمها را بررسی کردیم که آیا در شرایطی که سینما در وضعیت خوبی به سر نمیبرد، این پلتفرمها هستند که در اولویت فعالان سینما قرار گرفتهاند؟ گفتوگوی روزنامه شرق را در ادامه میخوانید:
چند روزی است صحبت درباره اظهارات نامناسب یکی از مدیران ارشد یکی از پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی واکنشهای زیادی بین اهالی سینما داشته، فارغ از جنس ادبیات مطرحشده که حتما جای نقد دارد، بد نیست به این بهانه نگاهی به گستردگی شبکه نمایش خانگی و اقبال به این پلتفرم بین اهالی سینما و مخاطبانش داشته باشیم. پلتفرمها همزمان با دوران کرونا در ایران به سرعت میان مخاطبان فراگیر شدند و هنرمندان زیادی جذب کار در این حوزه شدند. فکر میکنید این مدیوم مسیر درستی را در این چند سال طی کرده است؟
ابتدا باید اشاره کنم باورم این است که حرفهای این مدیر محترم شاید عامدانه نبوده. شاید روی بیان کلماتش دقت نکرده است. نمیخواهم قضاوتی داشته باشم و ماجرا را صفر یا صد ببینم. انتظار همه ما این است، افرادی که در این سطح مدیریتی قرار میگیرند و در هیئتمدیره یک پلتفرم عظیم هستند، کافی بود اشاره کنند که بعضی از تهیهکنندگان یا بازیگران به تعهدشان یا اخلاقیات پایبند نیستند. در این صورت نهتنها کسی ایرادی نمیگرفت، بلکه تأیید هم میکرد. تصور ما هم این نیست که جامعه منزهی هستیم. جامعه سینما مثل تمام مشاغل دیگر طبعا ضعفها یا قوتهایی دارد. من هم خیلی خوب میدانم برخی از دوستان تهیهکننده یا بازیگر ما در ارتباط با پلتفرمها بدرفتاریها یا بداخلاقیهایی داشتهاند و این حق طبیعی یک مدیر است که از این ماجرا گلهمند باشد. همینطور که ممکن است برخی از دوستان ما هم وقتی پای پول وسط میآید هرکاری بکنند. ولی وقتی این جملات به همه اهالی سینما تسری پیدا میکند، دیگر مورد صنفی است و باید شأن حرفهمان را در نظر بگیریم و موظف هستیم از آن دفاع کنیم. صنوف و هیئتمدیره خانه سینما همگی به این ماجرا واکنش نشان دادند و این حرفها بار حقوقی داشت.
البته مجموعه نماوا عذرخواهی کرد. خودم در چند سال گذشته تنها پلتفرمی که با آن کار کردم نماوا بوده و مشخصا از مدیریت نماوا آقای میرطاووسی جز رفتار محترمانه چیز دیگری ندیدم وگرنه مجدد با این پلتفرم کار نمیکردم. این نبوده که من با این پلتفرم پدرکشتگی داشته باشم و از این جهت واکنشی نشان بدهم. اما واقعیت این است که جهان آینده، جهان تصویر و ویاودیهاست. ما الان دو، سه پلتفرم خوب داریم و همینطور روز به روز به تعدادشان اضافه میشود. بخش عظیمی از تأمین مالی اهالی سینما و تصویر در آینده از طریق همین پلتفرمها خواهد بود. نه اینکه سینما از بین خواهد رفت، در سینما تعداد محدودی فیلم ساخته میشود و تعدادی از اعضا در آن کار میکنند، اما حجم کاریای که این پلتفرمها برای اهالی سینما ایجاد میکنند، قابل مقایسه با تولید فیلم نیست. در دو سال کرونا اگر پلتفرمها نبودند واقعا اهالی سینما وضعیت بدی پیدا میکردند، چراکه در آن مقطع فقط پلتفرمها بودند که سریال میساختند و طی دو سال اگر اشتباه نکنم چیزی حدود ۳۴ سریال توسط دو پلتفرم تولید شد. ما باید از ورود این سرمایهها به این عرصه استقبال کنیم. بهشخصه وقتی متوجه میشوم یک پلتفرم تازه به جمع پلتفرمها اضافه میشود، خوشحال میشوم. میدانم سرمایه زیادی پشت آن است و دیگر بحث ساخت یک فیلم نیست. بحث صدها میلیارد سرمایه است. نه تنها باید استقبال کنیم، بلکه باید تلاش کنیم بمانند، ریشه بدوانند و بتوانند خوراک فرهنگی برای اقشار مختلف مردم فراهم کنند. اما طرف دیگر باید برای دوستانی که صاحب سرمایه هستند مواردی تعریف شود. میدانیم که سرمایه، قدرت میآورد و قدرت سرمایه آنقدر زیاد است که برخی فکر میکنند میتوانند هر گونه رفتاری داشته باشند. باید این را در نظر گرفت که این قدرت سرمایه در عرصه فرهنگ و هنر بدون تعامل با اهالی فرهنگ و هنر موفق نخواهد بود و قطعا در این رودررویی سرمایه شکست میخورد. همینطورکه در رودررویی صداوسیما با هنرمندان، صداوسیما مخاطبش را از دست میدهد و اگر هنرمندانی که میتوانند مخاطب را جذب کنند و بین مردم ریشه دارند و مخاطب دارند، با صداوسیما قهر کنند، بازنده صداوسیما است. این اتفاق میتواند دقیقا برای پلتفرمها هم تکرار شود. اگر دچار این باور شوند که قدرت سرمایه است و اگر پول بدهید، هنرمندان همه کاری میکنند، قطعا اشتباه بزرگی میکنند. واقعیت هم این است که تا به امروز چنین رفتارهایی از مدیران پلتفرمها ندیده بودیم. ممکن است در ذهنیتشان این باور وجود داشته، اما حداقل به این شکل بیان نشده بود. عذرخواهی و پوزشخواهی نماوا را در آن بیانیه به فال نیک میگیرم. یعنی فکر میکنم خود دوستان هم در مجموعه مدیریتی آنجا این نگاه را قبول ندارند و نمیپسندند. ظاهرا منظورشان یک پروژه بوده، ولی من فکر میکنم هیجانزده شدهاند و همه ما را به یک چوب زدهاند و طبیعی هم بود چنین واکنشهایی را از سمت هنرمندان در پی داشته باشد.
در بین صحبتها به وضعیت نابسامان سینما اشاره کردید. میدانیم که دستکم در دو سال گذشته رونق گیشه سینما تنها با تعداد اندکی فیلم آن هم از جنس کمدی اتفاق افتاد و در این شرایط بسیاری از اهالی سینما تمایلی به حضور در این عرصه ندارند و بخشی از این دلزدگی، ظاهرا تکصدایی یا واگذاری عرصه به ساخت فیلمهای کمدی در سینماست.
صحبتکردن درباره سینما با صحبتهایی که شما اشاره کردید کمی پیچیده است. ما در دو سال گذشته و مشخصا سال گذشته از جهت گیشه رونق خوبی را تجربه کردیم. اما این رونق محصول نهایتا پنج فیلم بود. صاحبان سالنهای سینما خوشحال هستند، چون در واقع توانستند ضرر دوران کرونا را جبران کنند و این تعداد فیلم کمدی برای آنها سودده هم بوده است. اما پنج فیلم کلیت سینما نیست. ما نمیتوانیم خوشحال باشیم که چهار فیلم ۸۰۰ میلیارد فروختهاند و در کنارش مثلا ۵۰ تا فیلم روی هم ۲۰۰ میلیارد فروختهاند. این یعنی ضرر سینما. بحثم فقط فیلم اجتماعی نیست. فیلمهای عاشقانه، پلیسی، معمایی را هم از دست دادیم. از ژانرهای دیگر غافل شدیم.
البته بخشی از انتقادها از سمت فیلمسازان در یکی، دو سال گذشته بهدلیل ندادن پروانه ساخت به فیلمهای اجتماعی است.
اینجا نمیتوانیم یک جا را مقصر بدانیم و بگوییم که اگر اینجا درست رفتار میکرد، همهچیز درست پیش میرفت. اگر بگوییم شورای پروانه ساخت سختگیری میکند، جواب آنها هم این است که کدام کارگردان نامی ما فیلمنامه داده و ما رد کردهایم؟ موضوع اینجاست که فیلمنامهای ارائه نمیشود. باید بررسی کنیم چرا فیلمنامه به شورای پروانه ساخت ارائه نمیشود؟ از طرف دیگر، هزینه تولید فیلم به شدت بالا رفته است. یک فیلم با کمترین هزینه در شرایط فعلی، حداقل ۲۵ میلیارد تومان هزینه دارد و این یعنی۷۰، ۸۰ میلیارد تومان فروش برای اینکه بتواند به پولش برسد. تنها فیلمهایی که فروش بالای نوروز را به خودشان اختصاص دادند، فیلمهای کمدی بودند. فیلمهایی در ژانرهای دیگر مثل «بیبدن» یا «مست عشق» با وجود اینکه مخاطب دارند، بعید میدانم به فروش فیلم «تمساح خونی» برسند و اگر فیلمهای دیگر در گیشه پاسخگو نیستند، به این دلیل است که هزینه تولید بالا رفته. این هزینه تولید چطور بالا رفته است؟ یک بخش از آن شرایط کشور است و تورم وحشتناکی که بهخاطر آن همه چیز بالا رفته. دستمزد بازیگران به شدت بالا رفته است. اتفاقا در این موضوع پلتفرمها مقصر هستند. همین افرادی که امروز به بازیگران حمله میکنند، خودشان برای اینکه مخاطبان بیشتری جذب کنند، بازیگران مطرح را جذب کردند و دستمزدهای عجیب و غریب پرداخت کردند. یک بار تلویزیون سالها قبل این کار را انجام داد و یک جهش در دستمزدها ایجاد کرد. در چند سال گذشته هم پلتفرمها این کار را انجام دادند و هزینهها را در سینما بالا بردند. بازیگران در سریال حیرتانگیز دستمزد میگیرند و طبیعتا برای یک فیلم سینمایی پرداخت رقمهای بالا به بازیگران ممکن نیست. اما موضوع مهم این است که تحولاتی در کشور اتفاق افتاده که این تحولات جامعه ما را ۱۰ پله جلو برده است. خیلی از فیلمسازان ما دچار سردرگمی هستند. فیلمنامهای که دو سال پیش برای آنها جذاب بوده، امروز حس میکنند موضوعیت ندارد. جامعه آنچنان دچار تحول شده که عملا فیلمسازان را سردرگم کرده است. اگر بسیاری از فیلمسازان ما فیلمنامه به شورای پروانه ساخت نمیدهند، به این دلیل است که نمیدانند باید چه کار کنند. اگر نتوانیم توقع فرهنگی مردم را برآورده کنیم، شکست میخوریم. نمیدانیم چه چیزی بسازیم که پاسخگوی زمانه ما باشد و این یک معضل دیگر است.
پس فکر نمیکنید در این شرایط پلتفرمها در مقابل سینما ایستادهاند.
من معتقد نیستم سینما در مقابل پلتفرمها از بین رفته است. سینما تبدیل میشود به یک مراسم. تبدیل میشود به یک ضیافت. فردی که از خانه بیرون میآید و هزینه میکند و سینما را انتخاب میکند، تمایل به دیدن فیلم مفرح در سینما دارد. در شرایطی که حال روحی و اجتماعی مردم خوب نیست و مرتب داریم با مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم، مخاطب سینما این زمان را برای دیدن فیلم کمدی صرف میکند. برای اینکه دو ساعت حواس مخاطب به چیز دیگری غیر از مشکلاتی که روزمره با آن دست و پنجه نرم میکند پرت شود.
حالا اگر همین دو ساعت، دردهای خودش را در فیلم هم ببیند قطعا سینما برایش وسوسهانگیز نیست. ما قبلا هم این وضعیت را داشتیم. هر وقت شرایط روحی و روانی جامعه خوب بوده فیلمهای اجتماعی خیلی خوب پاسخ داده و درست در شرایطی که وضع روحی جامعه بد است اتفاقا فیلمهای اجتماعی جواب نمیدهد. اصلا باور نمیکنم که این فیلمهای کمدی ما باعث شده فیلمهای اجتماعی فروش نرود. فیلمهای جدی ما در غیاب فیلمهای کمدی همینقدر فروش میرود. چون اساسا تمایل برای دیدن آن فیلمها وجود ندارد. واقعیت این است سال گذشته فیلمهایی که در جشنواره دیدم یک شکست سنگین برای فیلمهای جدی خواهد بود. نمونهاش را در هفت، هشت فیلمی که در عید اکران شد دیدیم. به جز فیلم «تمساح خونی» و «بیبدن» باقی فروشها شکست خوردهاند. نمیتوانم بگویم این میان مقصر «تمساح خونی» است. امسال هم تا آخر سال هفت، هشت فیلم کمدی داریم که سالنداران از فروش این فیلمها راضی خواهند بود. اما این کلیت سینما نیست. کلیت سینما در معرض خطر است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900027